عَشَقه …
بر برکه ی نشسته در غم
در سکوتی چهل ساله
پیچش عشقه بر نیلوفران
یا کشش نیلوفران ِ پر ناله
جشن میگیرم میلاد گل را
در عزائی که جا کرده بر خانه
سکوت ِ شبانه را می شکنم
جام فریاد بر میکشم
تکیه بر معصومیتی کهن
دلخون از زخم های نو
جشن میگیرم باز
آمدنی دوباره …
ما را دنبال کنید
دیدگاه خود را بیان کند