سلسله رز
تازیانه میزند
هر نگاهت
بر تنِ راه ،
خار گشته
سلسله ی رُز
در نمایش گل
از هر نگاه .
بر باد رفت آشیانِ بلبل
خزان زد خرمن زرد سنبل
هر آینه از
سوز و گداز و آه .
تو را سزاوار نبود گلچینی
به روحِ نازت چه آمد ؟
دلت را هدیه بر هر سینی
نثار رهگذران کردی ،
که گشتی کفترِ چاه؟
برگیر از آسمان
دگر باره نامت را
بکن توبه و نادم از کرده
که زینت آسمان
به شب هست ، ماه
naghmehayegharibaneh@
ما را دنبال کنید
دیدگاه خود را بیان کند