بدرود پائیز زیبای من
🌺🌹💐🌼🌷
در انتهای کوچه ی پائیز
کلون درب زرینی
بصدا در می آید
اینجا عاشقی خسته از
نگاه های ریا
دل شکسته از فریب چشم
و ملول از دورنگی ها
تکیه داده به فصل رفتن
” او ” شراب فرقت نوشیده
و
در آغوشی غریب
قهقه ی مستانه دارد
من اما
فرزندِ پائیزم
پدرم آبان است
دخترم دی ،
نمیشکنم ،
آنچه شکست
به تیغِ جفایش بود
دلی که دیگر آن نیست
بدرود پائیزِ زیبایِ من
بدرود ای نگار زرینه پوشم
بدرود یار دلبربای من
بدرود ….
ما را دنبال کنید
۱ Comment
بهشته -س / ۱۳۹۷/۱۰/۰۸ at ۱۹:۲۰
بسیار زیبا…
دیدگاه خود را بیان کند